شبکه ایران، تا جایی که یکی از سایتهای مطرح گزارش تندی از حضور کیانیان و صحبت های رد و بدل شده در این برنامه را روی خروجیاش قرار داد و نوشت:«رضا کیانیان، از بازیگرانی که با تلویزیون و مجلات سینمایی، بازیگر نشده و هم صاحب سبک است و هم صاحب کتاب در حوزه بازیگری، هم بازیگر است و هم هنرمند و هنرپیشه، مهمان برنامه «سفر بخیر» بود.از همان ابتدای برنامه، مشخص بود که کیانیان برای گفتن حرفهای خودش آمده و نه تایید حرفهای مجری که فکر می کند مهمانان برنامه، پسرخاله های او هستند که از خانه خاله آمده اند!»
گویا ماجرا ازین قرار بود که رضاکیانیان زیاد از سوالات مجری برنامه خوشش نیامده و مطابق معمول اغلب اوقات سعی کرده با صراحت خاص خودش و طعنه و کنایه طرف مقابل را زیرسوال و شرمنده کند. در سایتها آمده که کیانیان در قسمتی از برنامه به جمشیدی گفته است:«من چند دقیقه وقت می خوام حرف های خودم را بزنم!» اما گویا این اتفاق نیفتاده و پس از این درخواست صحنهای از یک تصادف شهری پخش شده و شاهین جمشیدی بی تفاوت به درخواست کیانیان نظر او را درباره تصادف پخش شده پرسیده. کیانیان هم با بیتفاوتی گفته:« من چی باید بگم؟» این کلکلها تا پایان برنامه ادامه داشته و کیانیان عتاب می کرده و مجری سرخ و سفید میشده.
اما با خواندن گزارش سایتها برای اینکه اصل ماجرا را بدانیم و یکطرفه به قاضی نرفته باشیم با شاهین جمشیدی تماس گرفتیم و پرسیدیم چرا باید مردم شاهد اختلافات یک مجری و بازیگر روی آنتن زنده تلویزیون باشند که جمشیدی کل ماجرا را با جزییات برایمان تعریف کرد:
بچه ها گفتند مراقب باش کیانیان خیلی بداخلاقه
من قبل از برنامه وقتی وارد استودیو شوم بچهها به من گفتند مراقب باش ، آقای کیانیان خیلی بداخلاقه! ولی من گفتم نه بچهها اینطوری نیست ، بد به دلتان راه ندهید. قبل از اینکه برنامه شروع شود وقتی دیدم ایشان خیلی برآشفته است پرسیدم آقای کیانیان چیزی شده؟ گفت:« نه! یکی، یک سوال بیخودی از من پرسید اعصابم به هم ریخت!»
این آشفتگی تا شروع برنامه هم ادامه پیدا کرد و من صحبتهایم را این طور شروع کردم که رضا کیانیان بازیگر دوست داشتنی و جذاب میهمان ما هستند و سعی کردم خیلی صمیمی با ایشان برخورد کنم ، اما ایشان خسته و کلافه بودند و اصلاً نرمشی از خودشان نشان نمی دادند و من هم به عنوان مجری وظیفهام این است که یخ میهمان را بشکنم و فضایی گرم به وجود بیاورم نه اینکه خودم هم به خشکی جو دامن بزنم.
کیانیان به من گفت:«ببین یه بخشی به من بده می خوام به مسئولین کنایه بزنم!»
پرسیدم آقای کیانیان چه خبر؟ که ایشان گفت خبر سلامتی و ارزونی.» بعد از این حرفها آیتمی پخش شد که حین پخش این آیتم رضا کیانیان به من گفت:«ببین یه بخشی به من بده می خوام به مسئولین کنایه بزنم!» من احساس کردم اصلاً آقای کیانیان با همین هدف به برنامه آمده و می خواهد مسئولان و سیستم را زیرسوال ببرد و من هم به عنوان مجری این رسانه نمی توانم خودم را به خاطر این موضوع زیرسوال ببرم. آیتم دیگری پخش شد که در آن ما یک تصادف وحشتناک را نشان دادیم و از ایشان پرسیدم حستان نسبت به این اتفاق چیست. او هم با عصبانیت گفت جواب این سوالها که از پیش تعیین شده است.
این قدر ایشان با من کل کل کرد که خودم هم متعجب شدم
در بخش دیگر هم کیانیان گفت:«می خواهم با سردار مومنی روی آنتن صحبت کنم» که به خاطر منافع رسانه ملی حاضر به انجام این کار نشدم. این قدر ایشان با من کل کل کرد که خودم هم متعجب شدم. همین طور تخته گاز رفت و هرچیزی که دلشان خواست به من گفتند. من هم به احترام کسوتشان چیزی نگفتم تا جایی که آخر برنامه به من گفتند از دست من که ناراحت نشدی؟! من هم گفتم نه بابا ما که با هم دعوا نداریم شما استاد ما هستید.
بازی این است که ایشان می خواست فقط سردار مومنی را زیرسوال ببرد
من فهمیدم که بازی این است که ایشان می خواست فقط سردار مومنی را زیرسوال ببرد. من از اهالی رسانه دلگیرم ، من را در رسانه هایشان نامردانه نقد کردند. به من عنوان مجری جوان را دادند در حالیکه من 10سال است در تلویزیون دارم کار اجرا میکنم. اگر جدی باشیم می گویند مجری کلیشه ای است اگر بخندیم می گویند فکر کرده پسرخاله کیانیانه! این نقدها مغرضانه است و از اهالی محترم رسانه این توقع را نداشتم.
نظر شما